با سلام 

مهدي عليورديلو هستم خدمت شما خوانندگان عزيز عرض كنم هدف بنده از ايجاد اين وبلاگ اين است كه متاسفانه در جامعه ي كنوني ما هيچ جايي نيست كه جواناني همچون بنده وشما بتوانيم به راحتي حرف ها و انتقادات و پيشنهاداتي را كه 100درصد در آينده ي خودمان موثر است و يا تصميماتي را كه روشنگر راه آينده خودمان است بزنيم در صورتي كه اين ماهستيم كه بايد اين حرف ها را بزنيم نه پدران ما!!! ما خودمان بايد بگوييم كه چگونه بايد زندگي كنيم!البته منظورم اين نيست كه نبايد به حرف ها و سخنان پدران و ابا واجدادمان گوش نكنيم نه! ما بايد هر آزادي بيان يا هرگونه زندگي آزادي كه ميخواهيم داراي قيدوبندوشرايط والبته داراي قانون باشد تا جامعه اي كه ما ميسازيم دچار هرج و مرج نشود براي همبن دلايل كه البته نميتوانم همه را در كاغذو قلم بگنجانم  من ابن وبلاگ را تاسيس كرده ام و اميدوارم شما عزيزان با همراهي صميمانه تان يار وهمراه من در اين راه بي پايان كه من جزئي كوچك از آنم يعني رسيدن ورساندن خود وديگران به ازادي همراهم باشيد 

   به اميد آزادي هرچه بيشتر    

لطفا پس از خواندن متن بالا نظر محترم خود را براي ما يادداشت كنيد تا ما هم از نظرات شما عزيزان برخوردار شويم

با سلامی دوباره خدمت شما خوانندگان عزیز قبل از اینکه وارد مطلب امروز بشویم لازم میدانم برايتان بگويم متاسفانه ايميل بنده یعنی naslejavan89@yahoo.com بسته شده و شما عزيزان ميتوانيداز طريق ايميل ديگرم كه mahdialiverdilo@yahoo.com است با من در ارتباط باشيد 

و اما بحث امروز 

امروز ميخواهم كمي مقايسه داشته باشم. مقايسه ي كشور خودمان ايران و كشور  همسايه مان تركيه  اولا ميخواهم بگويم چرا ما  ميگوييم نظام ما بهتر از نظام تركيه است؟ حداقل از نظر دموكراسي!!! درصورتي كه الان در تركيه 4 حزب سركار است و هر روز رئيس يك حزب بر عليه رئيس حزبي كه سر كار است (همان دولت اردوغانerdogan) چه سخناني كه نميزند و چه اتهاماتي كه به وي نسبت نميدهد اما در آنجا كسي نيست كه آنها را در خانه شان حبس كند و بيايد بدون اينكه حق دفاع به او بدهد درباره اش چه حرف ها كه نزند ويك آب هم رويش بخورد! البته من نميخواهم جانب داري كنم وبگويم مثلا من طرفدار موسوي و يا احمدي نژاد هستم نه!! چون اين كار فقط كار عوام است نه من!  زيرا اين عوامند كه نميدانند آزادي حرف امروز و فردا نيست و آزادي را گرفتن كار اين دولت و آن دولت نيست!  آزادي و آزادگي بايد در روح آدميان دميده شده باشد و آن آدميانند كه ميتوانند آزادي را در خارج از روح خود و در بيرون ازكالبد خود بسازند. آزادي نه احمدي نژاد است ونه موسوي و نه هيچ كس ديگري. آزادي چيزي نيست كه مثلا احمدي نژاد بگيرد و موسوي باز بستاند. آزادي منطق است و براي به جا انداختن آزادي بايد از حالا ما شروع كنيم تا در اعصار بعد فرزندان ما طعم ذره اي از آنرا بچشند في الحال  من خود نيز در مقايسه با آيندگان و گذشتگان عددي نيستم  من فقط طرفدار  و سخنگوي آزادي هستم. شايد عده اي از اندك نوشته هاي من خوششان نيايد وبگويند كه آزادي اين نيست اما من باز تا زماني كه انگشت هايم بر دستانم مي جنبد خواهم نوشت و خواهم گفت. چرا ما به خودمان اين حق را ميدهيم كه برويم و از كساني كه عليه دولت وقتشان درحال تظاهرات هستند(مصر ليبي و.... )حمايت و پشتيباني كنيم اما به احدي اجازه دخالت در امور كشورمان و حمايت از تظاهر كنندگان را ندهيم؟! آري اين چراهاست كه آدمي را براي لحظه اي كوتاه هم كه شده به تفكر وا ميدارد به تفكر اينكه عيب هاي ما كجاست و ما در چه نقطه هايي چه ضعف هايي داريم؟! بياييد بيانديشيم و ديگران را هم به انديشه  در اين مورد دعوت كنيم  نه اين كه بدون اينكه به عيب هاي خودمان بنگريم برويم و با اخباري دروغ سر خود و ملت خودمان را شيره بماليم اكنون  و قرن 21 قرني نيست كه فقط شاهان و كساني كه ميگويند شاه نيستند اما از شاه ديكتاتور ترند امر بكنند و قانون تصويب كنند و راي نمادين از مردم جمع كنند و مردم چيزي نگويد مردم ميبينند و مي شنوند چرا  بايد آنقدر دروغ بگوئيد كه خودتان هم باورتان شود و فكر كنيد كه دروغ هايتان را مردم هم باور كرده اند اي حاكمان دنيا خطابم به شما هاست مردم ميبينند و ميشنوند و منتظرند منتظر اشتباهي ديگر كه اين بار  ديگر با آتش و گلوله و حبس و اعدام و زندان و.... ساكت نخواهند شد من هر چه قدر هم بگويم اين بحث ها پاياني نخواهند داشت و فعلا به اميد ديداري دوباره كه اگر نصيبم شود با شما همراه شوم خدانگهدارتان باشد.